زندگی در دنیای پسا حقیقت

در سال 2017، چشم‌انداز سیاسی مجموعاً کلین کانوی مشاور دونالد ترامپ را به دلیل استفاده از اصطلاح «حقایق جایگزین» مورد تمسخر قرار داد. با این حال، این یک سال کامل پس از آن بود که فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد «پسا حقیقت» را نامگذاری کرد. کلمه سال.

شش سال بعد، این سؤال که «حقیقت» و «واقعیت» چیست، همچنان مطرح است، همانطور که در شکایت اخیر دیده شد که در آن شبکه فاکس نیوز موافقت کرد که به شرکت Dominion Voting Systems 787.5 میلیون دلار به دلیل اتهامات افترا پرداخت کند.

بر اساس گزارش‌های خبری، پیام‌های متنی داخلی فاش کرده بود که علی‌رغم حمایت بی‌امان از تئوری‌های توطئه درباره انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا توسط مجریان تلویزیون و مجریان خبری فاکس نیوز، این شبکه می‌دانست که این نظریه‌ها نادرست و بالقوه مضر هستند. در دیگری مورد اخیر در برابر مجری تاکر کارلسون، مدیران فاکس نیوز با سوگند اعتراف کردند که محبوب ترین برنامه های آنها منبع اخبار قابل اعتمادی نیستند.

این لکه‌ها بر اعتبار فاکس، در بیشتر موارد، برای گروه کر کسانی بود که قبلاً به شبکه اعتماد نداشتند. بر اساس نظرسنجی انجام شده توسط نشریه سرگرمی و رسانه Variety، در حالی که تعداد قابل توجهی از بینندگان فاکس گفتند که کمتر به این شبکه اعتماد دارند، نظرات مساعد شخصیت های فاکس را حفظ کرد. نمایندگان فاکس نیوز می گویند که رتبه بندی آنها بالاست دست نخورده باقی ماند. چرا؟

در همین حال، شبکه بیش از حد مشغول انجام همان کاری بود که در وهله اول باعث شکایت آنها شد: ترویج واقعیت های جایگزین و گسترش توطئه ها در مورد قیام 6 ژانویه، که در آن گروهی کنترل نشده به ساختمان کنگره ایالات متحده در حالی که جهان تماشا می کرد، حمله کرد.

این گواه دنیای پسا حقیقت است.

حقایق در مقابل واقعیت

درک این مفهوم ممکن است سخت باشد زیرا خود مفهوم «حقیقت» چیزی است که ما معمولاً آن را عینی می‌دانیم. چگونه می توانیم در زمان پسا عینیت باشیم؟ بهترین راه برای درک این موضوع جدا کردن ایده واقعیت از ایده واقعیت است.

واقعیت ها هستند تعریف شده است به عنوان داشتن یک «وجود واقعی» عینی که خارج از ادراکات ذهنی ما قرار دارد. از سوی دیگر واقعیت کمتر یک واقعیت تغییر ناپذیر و بیشتر یک تفسیر است. در حالی که اغلب مبتنی بر مجموعه‌ای از حقایق است، واقعیت‌های ما عمدتاً توسط تجربیات روزانه انباشته شده خود و اطرافیانمان شکل می‌گیرند.

وقتی گروهی از مردم بر سر تفسیری از جهان توافق دارند، این همان چیزی است که ما آن را واقعیت می نامیم. برای مثال، کره‌شمالی‌ها در واقعیتی متفاوت از اکثر دلفین‌ها در ایالات متحده زندگی می‌کنند، که به نوبه خود در واقعیتی بسیار متفاوت از دلفین‌ها زندگی می‌کنند، یا حداقل این چیزی است که من تصور می‌کنم.

بنابراین وقتی می‌گویم ما در دنیای پسا حقیقت زندگی می‌کنیم، چیزی که به آن اشاره می‌کنم فروپاشی خود واقعیت‌ها نیست، بلکه انشعاب واقعیت‌های جمعی در جامعه است.

محو شدن حقایق و عقاید یک مشکل جهانی است.

برخی از خوانندگان ممکن است بگویند، “اما داشتن نظرات متفاوت همان چیزی است که دموکراسی به معنای واقعی کلمه است!” به این می گویم بله، البته. در یک دموکراسی کارکردی، مردم همیشه بر سر تفسیر واقعیت ها اختلاف نظر دارند و حقایق متفاوتی را ارائه می کنند تا یکدیگر را از دیدگاه های مختلف متقاعد کنند.

آنچه امروز متفاوت است این است که مردم دیگر دیدگاه های دیگر را معتبر نمی دانند و ادعا می کنند که دیدگاه آنها است واقعیت به جای حمایت شدن توسط حقایق

این فقط یک مشکل در ایالات متحده نیست.

محقق Beata Klimkiewicz